قندک در شاندرمن

عزیزم دو سالگیت مبارک...

سلام عشقم دلم برات خیلی تنگ شده ... چهل و پنج دقیقه دیگه می بینمت. این مدت وقت نکردم مطالب مربوط به جشن تولدت رو کامل کنم. دلیل دومش هم قطع شدن اینترنت خونه است. حالا بریم سر داستان جشن تولدت دوسالگیت..... عمه آیدا هم زحمت کشید و با وجود داشتن بردیا جون اومد  . وقتی جشن تولدت رو با آوردن کیک تولدت شروع کردیم  بخاطر اینکه بابایی برای انجام یه کاری دوباره بیرون رفت گریه کردی و همه امونو ناراحت کردی. کلاهتو نمیذاشتی. می خواستی حیوانات روی کیک رو از جاش دربیاری. مادرجونا هم استرس داشتن و مدام سرگرمت می کردن. بیشتر عکسامون تکراری بودن یا خوب نشدن. بعدش که بابایی اومد خوشحال شدی مخصوصا از فشفشه ها خیلی خوشت اومده بود. بعد از مراسم ...
10 خرداد 1395

حبه نباتم تولدت نزدیکه...

در یک روز بهاری به سویمان آمدی و زیبایی بهارمان را دوچندان کردی و چقدر زیبا بود ابتدا روز آمدنت و روز تولدت روز به اوج رسیدن شادیهایمان بود. مامانی فدات بشه سالروز تولدت نزدیکه و من تو فکرم جشن تولدت رو چطور برگزار کنم. چون تولدت مقارن شنبه اولین روز هفته بود تصمیم گرفتیم پنجشنبه تولدت رو جشن بگیریم. تزئینات تولدت رو طبق سال گذشته از فتانه خانم خریدم تم تولدت شیر هستش. دلم می خواد این بار جشن تولدت رو در رشت برگزار کنیم.  چه هدیه ای برات بخریم؟ چی بهتر از یه ماشین شارژی برای پسری که عاشق ماشین سواریه.....بعد از کلی تحقیق و بررسی بابایی از ژوپیتر برات ماشین شارژی خرید. چند روز بعدش هم کیک تولدت رو در قنادی ماهان سفارش داد. خدا کنه مشک...
2 خرداد 1395